در یک نگاه کلی میتوان گفت از دو منظر به ادبیات نگریسته میشود یکی منظر نظری و دیگری منظر کاربردی. منظر نظری، نگاهی ذات گرایانه به ادبیات دارد مانند رویکردهای فلسفی به ادبیات و از منظر کاربردی، ادبیات در کاربرد معنا پیدا میکند. در این تلقی، ادبیات در نسبت با جامعه سنجیده میشود. اکثر نشریات کشوری در حوزۀ ادبیات، با نگاه مظری به ادبیات نگاه میکنند اگر چه در تناسب با متن، تحلیل میکنند. یکی از مصداقهای نگاه کاربردی به ادبیات، نگاه گفتمانی آن است. چنین نظری اگر چه به شکل پراکنده در مجلات مختلف دیده میشود هیچگاه به شکل کامل و یکدست در نشریهای جداگانه تبیین نشده است. غرض از تحلیل گفتمان ادبی، بررسی ادبیات تحت تأثیر پارادایم و با تکیه بر بافت است که در آن مناسبات قدرت، ایدئولوژی، مشروعیت بخشی و مشروعیت زدایی و هرگونه مواجهه با دیگری به مثابۀ شکلی از تعامل بررسی میشود. به عبارتی دیگر، تحلیل گفتمان ادبی، کاربردشناسی ادبیات است.
ماهیت کار پژوهش اگر چه توصیفی هم باشد بر تحلیل استوار است. واژۀ گفتمان میخواهد نشان دهد که ادبیات برساختهای اجتماعی و فرهنگی است که در مقام یک رسانه عمل میکند و خود نیز از مناسبات تعامل اجتماعی و نیروهای تقابلی آن در قالب انواع مواجهه (حذف، جذب و حفظ) سامان یافته است. منظور از ادبی هم این است که تحلیل گفتمان در بستر ادبیات (چه سنّتی و معاصر) بررسی میشود. بنابراین، این عنوان بنابر ضرورت مسأله و ادّعایی که نشریه در پی دستیابی به آن است و نیز تکراری نبودن، انتخاب شده است.