تحلیل انتقادی گفتمان در اشعار میرزاده عشقی با تأکید بر موسیقی درونی و سبک خطابی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران.

2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران.

چکیده

شعر مشروطه را باید عرصه‌ای برای ظهور گفتمان‌های اعتراضی، ضد ‌هژمونیک و بیداری اجتماعی دانست که در آن، زبان، نه صرفاً ابزار بیان، بلکه کنشی اجتماعی و ایدئولوژیک تلقی می‌شود. در این میان، میرزادۀ عشقی یکی از برجسته‌ترین شاعرانی است که با بهره‌گیری از شگردهای زبانی، آوایی و بلاغی، گفتمان سیاسی عصر مشروطه را در قالب شعر متعهد بازنمایی کرده است. پژوهش حاضر با تکیه‌بر نظریۀ تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف و به‌کارگیری الگوی سه سطحی او (تحلیل متن، کنش گفتمانی، کنش اجتماعی)، به بررسی کارکردهای موسیقی درونی و لحن خطابی در اشعار میرزادۀ عشقی می‌پردازد. در سطح نخست، از طریق تحلیل زبانی ابیات منتخب، نشان داده می‌شود که چگونه تکرار، واج‌آرایی، ترصیع و جناس در خدمت تقویت لحن اعتراضی و اقناع مخاطب عمل می‌کنند. در سطح دوم، با تحلیل سبک خطابی و بینامتنیت اشعار، به نقش شعر در تولید و مصرف گفتمان سیاسی پرداخته می‌شود؛ و در سطح سوم، کنش اجتماعی شعر در بستر روابط قدرت، به‌ویژه در مقابله با استبداد سیاسی و گفتمان‌های سلطه بررسی می‌شود. یافته‌های این پژوهش حاکی از آن است که موسیقی درونی و سبک خطابی در اشعار عشقی، تنها عناصر زیبایی‌شناختی نیستند، بلکه به‌مثابۀ ابزارهای گفتمان‌ساز، در ایجاد لحن اعتراضی، بازنمایی هویت جمعی و سازمان‌دهی کنش اجتماعی نقشی بنیادین ایفا می‌کنند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات