گفتمان‌های پوچی: بینامتنیت و طغیان وجودی در "طعم گیلاس" کیارستمی و "اسطوره سیزیف" کامو»

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 بخش زبان‌های خارجی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان

2 دانشگاه شهید باهنر کرمان

10.22034/lda.2025.144104.1055

چکیده

فیلم «طعم گیلاس» (1997) اثر عباس کیارستمی، گفتمان سینمایی را از طریق گسست فراداستانی خود دچار تلاطم می‌کند؛ جایی که بحران وجودی حل‌نشده‌ی شخصیت اصلی، با افشای بازتاب‌یِ صنعتگری خود فیلم جایگزین می‌شود. این مقاله با به‌کارگیری تحلیل گفتمان و نظریه‌ی بینامتنیت، به واکاوی این مسئله می‌پردازد که چگونه راهبردهای روایی کیارستمی—به‌ویژه تغییر ناگهانی به تصاویر پشت صحنه—در گفت‌وگویی دیالکتیکی با اثر «اسطوره سیزیف» اثر آلبر کامو قرار می‌گیرد. با قرار دادن فلسفه پوچ‌گرایانه کامو (شورش، خودکشی فلسفی، و آفریننده پوچ) به عنوان یک بینامتن ادبی، این تحلیل نشان می‌دهد که آزمایش‌های فرمال کیارستمی فراتر از یک نوآوری سبکی عمل می‌کند و به نقدی اجرایی از فرآیند معناسازی تبدیل می‌شود.
این پژوهش ابتدا ساختار دیالوژیک فیلم را بررسی می‌کند و استدلال می‌نماید که مواجهه‌های شخصیت اصلی، پاسخ‌های گفتمانی رقیب به پوچی (خودکشی، ایمان، شورش) را به صحنه می‌آورد. سپس، پایان فراسینمایی فیلم را به عنوان یک گسست گفتمانی عمدی تحلیل می‌کند؛ گسستی که بازتابی از اصرار کامو بر طرد پارادوکسیکالِ تسلّای هنری توسط آفریننده پوچ است. از این منظر، سکانس پایانی فیلم نه به عنوان یک شکست روایی، بلکه به مثابه کنشی نشانه‌شناختی از شورش ظاهر می‌شود که رسانه‌ای را که در آن جای گرفته است، از درون می‌پاشاند. در نهایت، این مقاله «طعم گیلاس» را به مثابه یک گفتمان سینمایی جایابی می‌کند که نه صرفاً به تصویر کشنده فلسفه کامو است، بلکه از زبان فیلمیک برای پرسشگری از آن استفاده می‌کند و مخاطب را به مواجهه با محدودیت‌های بازنمایی در مواجهه با پوچی فرامی‌خواند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات