تحلیل بازتاب ساختار اجتماعی در محتوای رمان زیبا اثر محمد حجازی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دبیر ادبیات آموزش و پرورش

2 معلم آموزش و پرورش

3 دبیر آموزش و پرورش

چکیده

چکیده
نقد اجتماعی حوزۀ نسبتاً جدیدی از مطالعات ادبی است که پس از پیدایش دانش جامعه‌شناسی در قرن نوزدهم پدیدار شده است. جامعـه‌شناسی آفرینش ادبی، جامعه‌شناسی محتوا، اجتماعیات در ادبیات، جامعه شناسـی کتـاب و نقد اجتماعی شاخه‌های مختلف جامعه‌شناسی ادبیات را تشکیل می‌دهد. این شیوه از نقد ادبی ابتدا در آثار مادام دوستال (1800م)» با دو مفهوم «روح زمانه و «روح قومی» آغاز شد و با تلاش‌‌های ایپولت تن (1828-1893) پیوند میان جامعه و ادبیات به‌صورت وسیع‌تر مطرح‌ گردید.‌ بعد از آن جورج لوکاچ و لوسین گلـدمن، تحت تأثیر نقد مارکسیستی به تحلیل ارتباط جامعه و آثار ادبی پرداختند. پژوهش حاضر، رمان زیبا، اثر محمد حجـازی را از منظـر جامعـه شناسـی ادبیات برپایۀ نظریات لوکاچ و گلدمن، با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسـی قـرار داده و تأثیر جامعه و روح زمانه را در شکل‌گیری محتوا و ساختار حوادث آن تبیین می‌نماید. در نهایت این نتیجه حاصل می‌شود که رمان زیبا، آگاهانه یا ناخودآگاه، ساختار ذهنـی و اندیشـه قدرت حاکم ایران بعد از کودتای 1299و شـیوۀ برخـورد آن‌هـا بـا دور‌ۀ مشروطه را حمل می‌کند. نویسنده به نمایندگی از این قشر، گفتمان و اندیشۀ گروه خود را در قالب این اثر ارائه می‌دهد و قصـد آن‌هـا در تخریـب عصـرمشـروطه و دستاوردهای آن به‌وضوح در رمان دیده می‌شود.
واژه‌های کلیدی: روح زمانه، جامعه‌شناسی رمان، نقد اجتماعی، رمان زیبا، محمد حجازی

کلیدواژه‌ها

موضوعات