در دوران پسااستعماری، با رواج مهاجرت و گسترش ارتباطات، ملیتها نیز دچار پیوندخوردگی شدهاند و افراد، همزمان به چند ملیت تعلق دارند. نژادهای چندگانة این پیوندخوردگی نیز به وضوح قابل مشاهده است. فضای سوم محل تلاقی فرهنگهای بومی و جهانی است. عدم مقاومت در مقابل تهاجم فرهنگی در نهایت منجر به پیوندخوردگی فرهنگی میشود. این پژوهش توصیفی_تحلیلی بااستفاده ازنظریۀ پیوند خوردگی هومیبابا سعی در بسط و توصیف پیوند خوردگی زندگی روستایی و شهری دی دارد. داستان کوتاه «استفادة روزمره» روایتگر زندگی مادر (ماما) و دو دخترش (دی و مگی) است. یکی از دخترانش، دی، تحت تأثیر فرهنگ شهری قرار گرفته و دیگر میراث خود را آنچنان که خانوادة روستاییاش ارزشمند میشمارند، باارزش نمیداند. هدف پژوهش نشان دادن میزان شدت و عمق این پیوندخوردگی فرهنگی است. داشتن دوست پسر غیر بومی، تغییر پوشش، تغییر زبان، دیدگاه وی در مورد صنایع دستی و ... را میتوان از نمونههای قطع پیوند فرهنگ و آداب و رسوم روستاییاش برشمرد. «دیگر نمیتوانستم تحمل کنم که به نام افرادی که به من ظلم میکنند نامگذاری شوم» (Walker, 1994: 29) افکار شهری دی بر عقاید و رسومات روستایی وی غالب شده و گذشته و اصالتش را مغلوب ساخته است. کلمات کلیدی: آلیس واکر، استفادة روزمره، هومی بابا، ادبیّات پسااستعماری، نظریة پیوندخوردگی.