بررسی و طبقه بندی انواع کرونوتوپ در داستان عزاداران بَیَل

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران

2 دانشجوی دوره دکتری گروه زبان وادبیات فارسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران.

چکیده

اصطلاح کرونوتوپ را میخائیل باختین (1895 – 1975)، نظریه‌پرداز ادبی روس به‌عنوان عنصر محوری نظریة خود در باب معنا در زبان و ادبیات به کار برده است. باختین این اصطلاح را در مقاله‌ای به نام «اشکال زمان و کرونوتوپ در رمان» در سال ۱۹۳۷ به کار برد. ویژگی اصلی این مفهوم به این معنی است که زمان و مکان دو مقولۀ جدا از هم نیستند؛ بلکه دارای وابستگی متقابل‌اند و هیچ‌یک بر دیگری برتری ندارد. این مقاله قصد دارد به این مسئله پاسخ دهد که چگونه کرونوتوپ به عنوان ابزار تحلیل متن، امکان‌های جدیدی را به روی تأویل‌گر می‌گشاید. مفهوم کرونوتوپ که در اساس ناظر به پیوستار زمان و مکان در ادبیات و هنر است، بر این حقیقت استوار است که زمان و مکان تنها مقولات زمانی و مکانی قلمداد نمی‌شوند، بلکه دلالت‌مندند و دارای ارزش‌هایی که به آنها پیوسته است، می­شود. این پژوهش به روش توصیفی­ـ­­­­­­­­تحلیلی به بررسی انواع کرونوتوپ و کارکردهای آن در داستان عزاداران بیل نوشتة غلامحسین ساعدی پرداخته است. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که نقش نمایه‌های کرونوتوپیک و انواع آن‌ها از جمله کرونوتوپ روستایی- شبانی، جستجو، دیدار، راه، آستانه و... در عزاداران بیل به کار رفته است. در میان انواع کرونوتوپ، کرونوتوپ آستانه در این اثر نسبت به موارد ذکر شده، چشمگیرتر است.

کلیدواژه‌ها