روایتشناسی، دانش بررسی و تحلیل متون داستانی است که از خلال آن، شگردهای روایی، نظام و ساختار حاکم بر اثر، پیوند اجزا و عناصر روایی با درونمایه و... کشف میشود. در این پژوهش به بررسی و تحلیل تقابل روایی در قصههای مجید پرداخته شده است. تقابلها از عناصر روایی به شمار میروند که از طریق آنها، پویایی و تحرّک روایتها، درجۀ باورپذیری و قبول آنها، اوج و گرهافکنیهای روایی و... معنادار میشوند. قصههای مجید، مجموعه قصههایی است که مرادی کرمانی، از زبان راوی درون داستانی (مجید) و با توجه به جهان معرفتی کودک- نوجوان آن را نوشته است. از آنجا که قصههای مجید، جهان معرفتی کودک- نوجوان را به تصویر میکشد بنابراین میتوان تفاوت تقابلهای روایی بزرگسال و کودک- نوجوان را نیز از خلال این قصهها نشان داد که این تقابلها در نوع خود، شکلدهندۀ گفتمان داستان هستند. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانهای انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مرادی کرمانی با استفاده از تقابل دو دنیای معرفتی (بزرگسال در وجود بیبی؛ و کودک- نوجوان در وجود مجید) روایت مورد نظر خود را خلق کرده است. راوی درون داستانی نیز دقیقاً با تکیه بر بلاغت خاص خود که بیشتر متکی بر حواس پنجگانه است، رخدادهای داستانی را روایت کرده است و از قضا همین موارد نشان میدهند تقابلها، نشان دهندۀ دو نوع دیدگاه و جهانبینی حاکم است یکی دیدگاه کودک- نوجوان و دیگری دیدگاه بزرگسال.